شما الان این‌جا هستید:

برابری فرصت‌‌های انسانی در منطقه MENA

به قلم: سید امیرحسین هاشمی

در سومین روز از مدرسه زمستانه فقر و نابرابری دانشگاه تهران دکتر عطیه وحیدمنش، عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران، به بررسی و تخمین شاخص [دسترسی به] فرصت انسانی[1]  در MENA [2] و بینش‌های سیاسی حاصل از آن پرداخت.[3]  این مقاله و این ارائه را باید در ادامه تلاش‌های جان رومر دانست. در ادامه شرحی از مفاد اساسی این ارائه را خواهید خواند:

دکتر وحیدمنش در بیان اهمیت پژوهش در مورد نابرابری به صورت اعم و نابرابری در فرصت‌ها به صورت اخص، اشاره کرد که پس از انقلاب‌های بهار عربی، که به واسطه خودسوزی محمد بوعزیزی در تونس آغاز شد، در حوالی سال‌ 2011، بحث از نابرابری و تاثیرات سیاسی آن باری دیگر به مرکز مجادلات فکری و نظری وارد شد. با دقت در شرایط کشورهای درگیر با اعتراضات گسترده اجتماعی، مشخص می‌شود شاخص‌های مرسوم برای بحث از نابرابری مانند نسبت برخوردارترین دهک به فقیرترین یا ضریب جینی نمی‌تواند توضیح‌دهنده این خیزش اجتماعی علیه دیکتاتوری‌های عربی باشد، زیرا در همان زمان که بهار عربی در جریان بود، کشورهای آمریکای لاتین یا چین، درجه نابرابری شدیدتری نسبت به کشورهای درگیر داشته اند اما اعتراضی به این گستردگی را تجربه نکرده‌اند. بدین جهت شاید معیار نابرابری دسترسی به فرصت‌ها بتواند توضیح‌دهندگی بیشتری داشته باشد.

با اینکه در بازه مورد بررسی این پژوهش (2010-2000) نابرابری در MENA بر اساس شاخص‌های مرسوم مانند ضریب جینی، خیلی زیاد نبوده است، اما نابرابری فرصت‌ها در این منطقه در مراتب بالایی قرار داشته است. نابرابری فرصت‌ها[4] (IOP) را می‌توان بر اساس HOI که به محاسبه وجوهی از نابرابری فرصت‌ها می‌پردازد که جنبه رفاه اجتماعی دارد. باید توجه داشت که HOI  علاوه بر نابرابری فرصت‌ها، میزان و پوشش فرصت‌ها را نیز در بردارد. برای مثال اگر در یک کشور مدارس ابتدایی به سرعت ساخته شوند (افزایش پوشش[5]) اما تبعیض جنسیتی (ثبات یا کاهش برابری فرصت‌ها) باقی بماند، شاخص HOI  آن جامعه، ولو اندک، بهتر خواهد شد. بدین منظور بایستی تلاش کرد در کلنجار رفتن با داده‌ها به نحوی برخورد کنیم که تاثیر این دوعامل را تا جای ممکن از یکدیگر تمیز بدهیم. در نمودارهای زیر، تمیزِ بین این دو عامل در کشورهای منتخب را خواهید دید.

Screenshot 2024 02 24 at 9.59.55 AM


بر اساس مفهوم «معامله اقتدارگرایی/استبداد[6]»، دولت‌های استبدایی وارد معامله‌ای با جامعۀ خود می‌شوند. این دولت‌ها ضمن ارائۀ خدمات عمومی، تبعیت و پیروی مردم را می‌خرد.[7] از آنجایی که HOI  به صورت مشخص و کامل به خدمات عمومی ارائه شده توسط دولت‌ها ربط دارد، می‌تواند به عنوان شاهدی از رابطه دولت‌ها با ملت خود در MENA در دهه ابتدایی قرن21 در نظر گرفته شود.

بر اساس این پژوهش، علاوه بر IOP به صورت کلی، شاخص نابرابری فرصت‌های آموزشی از اهمیت بسیاری برخوردار است. در این پژوهش 10 کشور از MENA مورد بررسی قرار گرفته است.

در ادامه به شرح جزئیات روش‌شناختی مقاله از قبیل تفاوت روش جمع‌آوری داده در کشورهای مورد بررسی و فعالیت‌هایی در راستای حداکثرسازی توان مقایسه داده‌ها در میان کشورها، روش محاسبه شاخص‌ها و تمیز ضریب پوشش و میزان فرصت‌ها با نابرابری در دسترسی به آنها شرح داده شد.

استادیار اقتصاد دانشگاه تهران، در نتیجه‌گیری ارائۀ خود بیان داشت که بر اساس داده‌ها می‎توان نشان داد که با اینکه در دوره ده ساله مورد بررسی، وضعیت شاخص HOI در 10کشور انتخابیِ MENA بهتر شده است، اما این افزایش شاخص بیش از آنکه به علت بهتر شدن وضعیت IOP باشد به علت افزایش میزان خدمات عمومی بوده است. به بیان دیگر، پیشرفت در HOI بیش از آنکه به علت تغییر در توزیع دسترسی به فرصت‌ها باشد به گسترش کمی فرصت‌ها مربوط بوده است.

بر اساس بررسی‌های موجود در این مقاله می‌توان اظهار داشت پوپولیسم واضح‌ترین چهرۀ «معامله تمامیت‌خواهی» را در MENA نمایندگی می‌کند. بسیاری از کشورهای MENA  رهبرهای سیاسی تمامیت‌خواهی دارند که سعی می‌کنند اطاعت شهروندان را از طریق پیشنهاد دادن خدمات آموزشی و خدمات پایه بخرند. خیزش‌های بهار عربی 2011 این سوال را به وجود آورد که آیا این معامله همچنان کار می‌کند؟ شاخص HOI  شاید بتواند ابزاری تحلیلی و مقایسه‌ای را برای پژوهش‌گران به وجود آورد. یکی از عوامل مهم در خیزش‌های بهار عربی را ادراک ناعدالتی می‌دانند که شاخص‌هایی مثل HOI که به دسترسی به فرصت‌ها توجه می‌کنند شاید بتوانند نماینده بهتری باشند تا معیارهایی مثل ضریب جینی. چون IOP مستقیما به عدم انصاف ارجاع دارد که ادراک آن توسط جامعه می‌تواند سطح ادراک ناعدالتی در جامعه را بسیار افزایش دهد.  

این داده‌ها نشان می‌دهد که معاملۀ تمامیت‌خواهانه تا جایی جواب داده است و باعث شده است تا حدی شرایطHOI  در کشورهای مورد بررسی را افزایش دهد، اما انقلاب‌های بهار عربی نشان دادند که شاید دوران این معامله دارد به پایان خود نزدیک می‌شود و دیگر با آن مختصات پیشین، یارای ادامه دادن نخواهد داشت. در ضمن با توسعه و بهبود شرایط مردم و به صورت مشخص فربه‌تر شدن طبقه متوسط، درخواست‌های آزادی‌های سیاسی  و اجتماعی این طبقه فربه و نوظهور می‌تواند رانه‌ای جدید باشد که دیگر قرارداد اقتدارگرایانۀ مذبور نتواند برای مستبدین کارگر باشد.

به صورت جزئی‌تر می‌توان در مورد روش‌شناسی، برداشت‌های بیشتری که در مقاله موجود است نیز بسیاری حرف زد، اما از حوصله این مختصر خارج است و برای مطالعه بیشتر، شما را به اصل مقاله ارجاع می‌دهیم.

این مطالب توسط تیم دانشجویی پادکست سکه تهیه شده است و خالی از اشکال نیست، می‌توانید در صورت تمایل در بهبود آن‌ها کمک کنید.



[1] Human Opportunity Index یا به اختصار HOI. در این شاخص میانگین میزان و امکان دسترسی آحاد جامعه به خدمات پایه را مانندِ دسترسی به برق، آموزش، آب آَشامیدنی سالم و… را سنجش می‌کنیم.

[2] به منطقه متشکل ازکشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا، به اختصار MENA  گفته می‌شود. MENA  از سرواژه‌های Middle East  و  North Africa ساخته شده است.

[3] این ارائه بر اساس مقالۀ Equality of Human Opportunities in the Middle East and North Africa که توسط دکتر صالحی اصفهانی و وحیدمنش در سال 2022 منتشر شده است، تنظیم شده بود.

[4] inequality of opportunity به اختصار IOP

[5] coverage

[6] authoritarian bargain

[7] با این طرز نگاه، مستبد فعال مایشا نیست و بایستی با سیاست‌هایی تبعیت را از مردم بخرد.

به اشتراک بگذارید

تلگرام
واتس‌اپ
توییتر
فیسبوک
لینکدین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *