برای اینکه بتوانیم در مورد مطالبهگری واضح تر صحبت کنیم و ببینیم که ایران و سایر جوامع چه تجربههای موفق و ناموفقی در این زمینه داشتهاند، بهتر است از یک تعریف شروع کنیم.
هربرت بلومر جامعهشناس آمریکایی، که در حوزه کنش متقابل نمادین کار میکرد، مطالبهگری را نوعی کنش پیوسته میدانست. مطالبهگری اجتماعی به این معناست که افراد جامعه با تعامل سازنده بتوانند مطالبات واقعی خود را به یک درخواست عمومی تبدیل کرده و به این ترتیب نهادهای مسئول را وادار به واکنش منطقی کنند. در واقع مطالبهگری معلول اراده شهروندان است و کمتر احتمال دارد که در قالب کنشگری فردی محقق شود. جامعه مطالبهگر زنده و پویاست. طلب میکند و پاسخ میخواهد.
تفاوت مطالبهگری و طلبکاری اجتماعی چیست؟
۱. مطالبهگری کنش محور است و از مشارکت فعالانه افراد ایجاد میشود. در صورتی که طلبکاری صرفا نوعی نقزدن و غرغر کردن بدون هیچ حرکت و اقدام عملی است.
۲. مطالبهگری مشروط به گذاشتن وقت و هزینه دادن است. این هزینه ممکن است که مالی، زمانی یا حتی جانی باشد اما طلبکاری میخواهد بدون هیچ هزینهای از حداکثر منافع برخوردار شود. در واقع مسئولیتپذیری و مطالبهگری اجتماعی دو مؤلفه مهم و زیربنایی برای توسعه هر کشوری است. علی رضاقلی، جامعهشناس ایرانی در کتاب جامعهشناسی خودکامگی به بررسی علل و عواملی که تاریخ ایران محل به وجود آمدن خودکامگان و حکومتهای استبدادی بوده، پرداخته است. او با استفاده از تاریخ و ادبیات ایران، به شرح این مسئله میپردازد و نکات جالب و قابل تاملی را در مورد مسئولیتپذیری و کنشگری ایرانیان در طول تاریخ مطرح میکند.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
البته از آنجا که جامعه ایرانی معتقد است باید کسی جامعه را از بالا اصلاح کند، پادشاه نیز به این اقدام دست می زند و مردم نیز از او انتظار دارند. البته جامعه زمانی به سوی روشنایی حرکت خواهد کرد و دستها زمانی از بدی کوتاه خواهند شد که مکانیسم این عمل از داخل خود جامعه بجوشد و از جانب الگوهای روابط جمعی و فرهنگ عمومی جامعه حمایت شود. این امر، شخصی نیست که شخص خاصی آن را عهدهدار شود؛ این پدیده امری اجتماعی است و هدایت آن نیز به دست اجتماع ممکن است. تاریخ ما که حکایتی بس طولانی از داستان اصلاحات از «بالا» است، حکایتی است از واقعیتی ناموفق. تخلفات فقط زمانی به طور نسبی ریشهکن میشوند که اجبار بدون قید و شرط یا قدرت سیاسی، اولاً از حمایت جامعه مدنی برخوردار باشد. ثانیاً، هماهنگ با جامعه مدنی عمل کند. ثالثاً، حقوق و اجرای آن به صورت خودجوش ازجامعه مدنی بتراود. رابعاً، قدرت سیاسی به حمایت وراهنمایی جامعه مدنی به اجرای قوانین مشغول گردد.
اولین چیزی که یک شهروند را مطالبەگر میکند، دغدغه است. نکتهی مهمی که یک مطالبهگر باید به آن توجه کند این است که بداند دقیقا چه چیزی را میخواد و مطمئن باشد که آن چیز به صلاح جامعه و کشور است. دومین نکتهی مهمی که باید در نظر داشت ابزار مطالبه و چگونی پیگیری آنها است. اگر بهترین مطالبات هم به شیوه ناصحیح و با ابزارهای نامناسب پیگیری شود نه تنها به نتیجه نخواهد رسید بلکه احتمال دارد نتیجه عکس بدهد.
همه بدیهای دنیا
در ژانویه ۲۰۱۱ بازار الحریقه در شهر باستانی دمشق شاهد اعتراضی خودجوش علیه رژیم بشاراسد بود. اندکی بعد برخی در شهر درعا در جنوب سوریه روی دیوارها نوشتن «خواسته مردم سقوط نظام است.» ماموران حکومت آنها را گرفتند و شکنجه کردند.
جمعیتی برای آزادیشان گرد آمد، که دو نفر از آنها به دست پلیس کشته شدند. تظاهراتی گسترده به راه افتاد که سریعاً به سراسر کشور سرایت کرد. معلوم شد تعداد زیادی از مردم خواستار سقوط نظام هستند. کمی بعد جنگ داخلی در گرفت. در واقع به جای آزادی که خواستهی مردم بود، جنگ داخلی و خشونت غیر قابل مهار نصیب آنان شد.
آدم و حسین از اهالی شهرهای سوریه تحولات بعدی را اینگونه توصیف کردند:
فکر میکردیم موهبتی بهدست خواهیم آورد، اما آنچه نصیبمان شد همه بدیهای دنیا بود. هرگز تصورش را هم نمیکردیم که این گروههای اهریمنی وارد سوریه خواهند شد. داعش در راس این «گروههای اهریمنی» قرار داشت.
فروپاشی حکومت سوریه به فاجعه انسانی در ابعاد عظیم تبدیل شد. داعش و بسیاری از گروههای مسلح، این خلا بیحکومتی را با بیرحمی غیر قابل تصرف پر کردند. براساس برآوردها از جمعیت حدود ۱۸ میلیون نفری پیشاز جنگ، ۵۰۰ هزار سوری جانشان رااز دست دادند. بیش از ۶ میلیون نفر آواره و حدود ۵ میلیون نفر از کشور گریختند.
اما ماجرای حق رای زنان بریتانیا چه بود؟
زنان منتظر مردان نماندند، آنها قوایشان را بسیج کردند و وارد اقدام مستقیم و نافرمانی مدنی شدند. آنها از پرداخت مالیات سر باز زدند و زمانی که به زندان رفتند اعتصاب غذا کردند، به صورتی که متصدیان زندان باید به زود به آنها غذا میدادند. در طی این اعتراضات یکی از اعضای برجسته جنبش زنان در مسابقه اسب سواری مشهور اپسوم دربی که در دستش پرچم صورتی، سفید و سبز که نماد جنبش زنان بود، خودش را جلوی اسب شاه، جورج پنجم انداخت این مثالی است از اعتراضات خشونتآمیز که حقوق زنان نه اعطا، بلکه گرفته شد.
داستان آزادی زنان موردی یگانه یا استثنائی نیست. مطالبهگری تقریبا همیشه به بسیج وتوانایی جامعه برای روی پای خود ایستادن در برابر حکومت و فرادستان حکومتی بستگی دارد.
راه باریک آزادی نوشته دارون عجم اوغلو و جیمز رابینسون است. آنها در این کتاب یکی از مهمترین مولفههای توسعه هر کشوری را آزادی میدانند. در این کتاب مثالهای متعددی از تاریخ کشورهای مختلف وجود دارد که چگونه در این زمینه موفق شدند یا شکست خوردند.
استدلال آنها در این کتاب این است که برای ظهور و شکوفایی آزادی، هر دو حکومت و جامعه باید قوی باشند.
به حکومت قوی نیاز است تا خشونت را مهار کند، قوانین را به اجرا بگذارد و به ارائه خدمات عمومی بپردازد.
به جامعه قوی بسیج شده نیاز داریم تا حکومت قوی را به بند بکشد. آنان معتقدند این توازن محصول نه یک لحظه انقلابی بلکه میوه مبارزه دائمی و هر روزه میان این دو به حساب میآید.
برای بررسی بیشتر و بهتر موضوع مطالبەگری در ایران قسمت ۴۶ پادکست سکه را بشنوید. در این قسمت در مورد اینکه جامعه ایران چه مطالباتی باید از مسئولین داشته باشند با دکتر صالحی اصفھانی گفتگو کردیم.
دکتر صالحی اصفهانی دانش آموخته اقتصاد از مدرسه اقتصاد لندن و دانشگاه هاروارد است. او در حال حاضر استاد دانشگاه ویرجینیاتک است و از با تجربهترین اقتصاددانان ایرانی است.