شما الان این‌جا هستید:

تخمین و کالیبراسیون در مدل‌سازی اقتصادی

به قلم: سید مسیح میرجعفری

مدل سازی اقتصادی نقشی محوری در درک و پیش بینی پدیده های پیچیده اقتصادی ایفا می کند. دو روش اصلی مورد استفاده در مدل‌سازی اقتصادی تخمین (Estimation) و کالیبراسیون  (Calibration) هستند که هر کدام رویکردهای مجزایی را برای تخصیص مقادیر به پارامترهای مدل ارائه می‌دهند. در ادامه به جنبه‌های تخمین و کالیبراسیون می‌پردازیم، روش‌شناسی، کاربردها و مفاهیم آنها را در قلمرو اقتصاد بررسی می‌کنیم.

تاریخچه تخمین و کالیبراسیون

درباره تاریخچه این دو روش مدل‌سازی در اپیزود ۱۱ نیم‌سکه کمی شنیدیم. ساموئلسون بیشتر به خاطر کار پیشگام خود در اقتصاد ریاضی و برای رایج کردن استفاده از مدل های ریاضی در اقتصاد شناخته شده است. او تکنیک‌های برآورد را برای رسمی‌سازی نظریه‌های اقتصادی و آزمون اعتبار آنها به‌صورت تجربی به کار برد. کتاب درسی تاثیرگذار ساموئلسون، “مبانی تحلیل اقتصادی” (1947)، روش‌های ریاضی دقیقی را به اقتصاد معرفی کرد و زمینه را برای مدل سازی اقتصادی مدرن فراهم کرد. او همچنین کمک قابل توجهی به توسعه چارچوب اقتصاد کلان کینزی کرد، که بر تکنیک های برآورد برای تجزیه و تحلیل روابط بین متغیرهای کل مانند مصرف، سرمایه گذاری و مخارج دولت تکیه داشت. فریدمن به دلیل حمایت از پول‌گرایی، مکتبی که بر نقش سیاست پولی در تأثیرگذاری بر نتایج اقتصادی تأکید دارد، مشهور است. در حالی که فریدمن اهمیت شواهد تجربی را تشخیص می داد، اغلب از تکنیک های کالیبراسیون برای توسعه مدل های نظری و ارزیابی پیامدهای سیاست استفاده می‌کرد. اثر اساسی فریدمن، “تاریخ پولی ایالات متحده، 1867-1960” (تالیف مشترک با آنا شوارتز، 1963)، از داده‌های تاریخی برای مطالعه رابطه بین عرضه پول، تورم و نوسانات اقتصادی در حالی که کتاب بر تحلیل تجربی تکیه داشت، فریدمن همچنین از کالیبراسیون نظری برای ساخت مدل‌هایی از مکانیسم انتقال پولی و ارزیابی اثرات سیاست پولی بر اقتصاد استفاده کرد.

تخمین در مدل‌سازی اقتصادی:

تخمین یا برآورد شامل استفاده از تکنیک‌های آماری برای استخراج مقادیر پارامتر از داده‌های مشاهده شده است. در زمینه مدل‌سازی اقتصادی، پژوهشگران با مشخص کردن ساختار مدل اقتصادی، از جمله روابط بین متغیرها و پارامترهایی که باید تخمین زده شوند، شروع می‌کنند. محققان داده های مربوطه را در مورد متغیرهای موجود در مدل جمع آوری می کنند. این داده‌ها می‌توانند از منابع مختلفی مانند آژانس‌های آمار ملی، پیمایش‌ها یا سوابق اداری به دست آیند. روش‌های اقتصادسنجی مانند تحلیل رگرسیون معمولاً برای تخمین روابط بین متغیرها استفاده می‌شود. به عنوان مثال، مدلی را در نظر بگیرید که مصرف خانوار را به درآمد قابل تصرف و ثروت مرتبط می‌کند. از طریق تخمین، می‌توان مقادیر عددی را برای پارامترها به دست آورد، مانند ضرایب منعکس کننده تأثیر درآمد و ثروت بر رفتار مصرف. پژوهشگران با مشخص کردن ساختار مدل اقتصادی، از جمله روابط بین متغیرها و پارامترهایی که باید تخمین زده شوند، شروع می‌کنند.

تخمین به اقتصاددانان اجازه می‌دهد تا روابط بین متغیرهای اقتصادی را کمی کنند و تأثیر بالقوه تغییرات سیاست را ارزیابی کنند.

جیمز هکمن که به‌خاطر تحقیقاتش در اقتصاد کار شناخته می‌شود، به‌طور گسترده از روش‌های اقتصادسنجی برای تخمین مدل‌های مرتبط با سرمایه انسانی، آموزش و نتایج بازار کار استفاده کرده است. استر دوفلو، برنده جایزه نوبل اقتصاد، تحقیقات تجربی در اقتصاد توسعه با استفاده از آزمایش‌های تصادفی‌ کنترل‌شده (RCTs) و سایر روش‌های تجربی انجام داده است.

کالیبراسیون در مدل سازی اقتصادی:

از سوی دیگر، کالیبراسیون فرآیند تنظیم مقادیر پارامتر بر اساس ملاحظات نظری، قضاوت متخصص یا داده های تاریخی است. نظریه اقتصادی اغلب بینش‌هایی را در مورد محدوده احتمالی یا بزرگی پارامترهای خاص ارائه می‌دهد. در شرایطی که تخمین مستقیم چالش برانگیز است یا محدودیت داده وجود دارد، کالیبراسیون یک جایگزین ارائه است. تحقیقات تجربی قبلی ممکن است تخمین‌ها یا محدوده‌هایی را برای پارامتر مورد بررسی ارائه دهند. هنگامی که یک مقدار آزمایشی برای پارامتر انتخاب شد، محققان ممکن است مدل را کالیبره کنند و ارزیابی کنند که چقدر با داده های تاریخی یا الگوهای اقتصادی شناخته شده مطابقت دارد. تجزیه و تحلیل حساسیت همچنین می تواند برای بررسی چگونگی تأثیر تغییرات در پارامتر کالیبره شده بر نتایج مدل انجام شود. به عنوان مثال، در یک مدل تعادل عمومی پویا، پارامترهایی مانند کشش جایگزینی بین زمانی ممکن است برای همسویی با نظریه اقتصادی یا مطالعات تجربی کالیبره شوند.

سارجنت به خاطر کارش در اقتصاد کلان شناخته شده است و اغلب از تکنیک های کالیبراسیون در مدل های تعادل عمومی تصادفی پویا (DSGE) استفاده کرده است. ادوارد پرسکات، برنده جایزه نوبل اقتصاد، به توسعه نظریه چرخه تجاری واقعی کمک کرده است، جایی که کالیبراسیون اغلب برای تنظیم پارامترها در مدل‌های اقتصاد کلان استفاده می‌شود.

در حالی که هم تخمین و هم کالیبراسیون به دنبال تخصیص مقادیر به پارامترها هستند، در روش‌شناسی و فلسفه‌های اساسی متفاوت هستند. تخمین از داده‌های مشاهده شده استخراج می شود و زمینه تجربی را برای مدل فراهم می‌کند. در مقابل، کالیبراسیون متکی بر توجیه نظری یا نظر متخصص است که امکان همسویی نظری بیشتر پارامترها را فراهم می‌کند. انتخاب بین این روش ها اغلب به ماهیت مشکل، در دسترس بودن داده‌ها و اهداف خاص تجزیه و تحلیل بستگی دارد.

مطالعه‌ای را در مورد رابطه بین مصرف خانوار و درآمد در نظر بگیرید. تخمین شامل استفاده از تکنیک‌های رگرسیون برای تعیین کمیت تأثیر درآمد بر مصرف بر اساس داده‌های مشاهده شده است. از سوی دیگر، در یک مدل اقتصاد کلان، کالیبراسیون ممکن است برای تنظیم پارامترهایی مانند تمایل نهایی به مصرف بر اساس تئوری اقتصادی استفاده شود.

در مدل‌سازی اقتصادی، انتخاب بین تخمین و کالیبراسیون تفاوت‌های ظریفی دارد و هر رویکرد دارای مزایای منحصر به فردی است. این بلاگ به بررسی مختصری از جنبه‌های این روش‌ها پرداخته و روش‌ها و کاربردهای آن‌ها را برجسته می‌کند. تحقیقات آینده در اقتصاد احتمالاً به هر دو ابزار تخمین و کالیبراسیون نیاز خواهد داشت و به درک غنی تر از پویایی‌های اقتصادی کمک می‌کند.

جستار وابسته: اقتصاد کلان (Macroeconomics)

این مطالب توسط تیم دانشجویی پادکست سکه تهیه شده است و خالی از اشکال نیست، می‌توانید در صورت تمایل در بهبود آن‌ها کمک کنید.

به اشتراک بگذارید

تلگرام
واتس‌اپ
توییتر
فیسبوک
لینکدین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *