عدم تقارن اطلاعاتی چیست؟
عدم تقارن اطلاعاتی، که همچنین به «شکست اطلاعاتی» نیز شناخته میشود، به وضعیتی اشاره دارد که در آن یک طرف معاملۀ اقتصادی، بیشتر از دیگر طرف اطلاعات دارد. عدم تقارن اطلاعاتی بیشتر در مواقعی اهمیت دارد که فروشندۀ کالا/خدمات، بیشتر از خریدار اطلاعات داشته باشد (و آن اطلاعات را به خریدار منتقل نکند). با اینحال، شرایط معکوس (اطلاعات بیشتر خریدار در مقایسه با فروشنده) نیز محتمل است. تقریبا تمام مبادلات اقتصادی، در وضعیت عدم تقارن اطلاعاتی قرار دارند.
نکات کلیدی:
- عدم تقارن اطلاعاتی به وضعیت گفته میشود که یک طرف معامله بیشتر از طرفِ دیگر اطلاعات داشته باشد.
- در معاملاتی خاص، فروشندگان میتوانند از عدم تقارن اطلاعاتی، اطلاعات کمترِ خریدار، استفاده کنند و سود بیشتری کسب کنند. حالت معکوس، اطلاعات بیشتر خریدار، نیز ممکن است.
- عدم تقارن اطلاعاتی در یک اقتصاد بازار سالم، باعث میشود نیروی کارِ متخصص که تلاش میکند بهتر از اطلاعات بازار استفاده کند، ارزشمندتر بشود و اقتصاد به صورت کلی بهینهتر رفتار کند.
فهم عدم تقارن اطلاعاتی
عدم تقارن اطلاعاتی در یک معاملۀ مشخص میان یک فروشندۀ مشخص و خریدار مشخص موضوعیت دارد و یک طرف معاملۀ، به واسطه داشتن اطلاعات بیشتر، مزیت را از طرف دیگر به خود منتقل میکند. عدم تقارن را معمولا در بررسی بازار یک کالای خاص بیان میکنند. برای نمونه، در فروش یک واحد مسکونی، فروشنده که مالک یا ساکن پیشین ملک است، نسبت به خریدار اطلاعات بیشتری از ملک دارد و میتواند معاملۀ را به نفع خود جهت دهد. فروشنده میداند که پارکتهای کف خانه به زودی ور خواهند آمد، همسایه پر سروصدا است و در زمستان خانه بیش از حد سرد خواهد شد. اما خریدار، تا مادامی که در خانه زندگی نکند (یا به راههای دیگر اطلاعات کسب نکند) نمیداند که این ملک، چنین مختصاتی دارد. به همین جهت، فروشنده میتواند ملک را به قیمت بالاتری به خریدار بفروشد.
به عدم تقارن اطلاعاتی میتوان به عنوان تخصصیشدن و تقسیم دانش در اقتصاد نگاه کرد. یعنی میتوان بیان داشت که رانت و آوردۀ اضافیِ حاصله از عدم تقارن اطلاعاتی، پاداشی است که نظم بازار به متخصین یک حوزۀ کاریِ خاص اعطا میکند. برای مثال، پزشکان اطلاعاتی بیشتری از بیماران در مورد بیماری دارند و میتوانند به درمان/پیشگیری بیماریها بپردازند. این توانایی به واسطه سالیان زیاد و متمادی تحصیل در دانشگاه و مراکز آموزشی به دست آمده است و به واسطۀ این سرمایهگذاری است که پزشکان اطلاعات بیشتری نسبت به دیگران دارند. این اصل در مورد دیگر تخصصها مانند معلمان، معماران، افسران پلیس، وکلا، مهندسان، مربیان ورزشی و سایر متخصصهای آموزشدیده مصداق دارد. به همین منظور میتوان بیان داشت که عدم تقارن اطلاعاتی میتوان به صورتی، باعث افزایش جدی بهرهوری در کل اقتصاد شود.
مزایا و معایب عدم تقارن اطلاعاتی
مزایا
عدم تقارن اطلاعاتی، لزوما اتفاق بدی نیست. عدم تقارن اطلاعاتی در یک بازار آزادِ سالم، بدان علت که باعث افزایش تخصصگرایی میشود، میتواند بسیار مفید باشد و باعث افزایش بهرهوری بشود. کارگران تلاش میکنند تا تخصص بیشتری کسب کنند تا بتوانند دستمزد بیشتری طلب کنند. افزایش تخصص، باعث افزایش تولید نیروی کار و طریق مشابه افزایش درآمد وی خواهد شد.
برای نمونه، تخصص یک مدیر مالی یا سرمایهگذار و سبدگردان مالی، برای یک فرد غیرمتخصص، مانند کشاورز، کارمند یک سازمان دولتی و مثلِ آن، بسیار ارزشمند است و این افراد میتوانند دارایی خود را به این فردِ متخصص بازارهای مالی بسپارند تا وی با آنها به معاملۀ بپردازد. سهمی که متخصص مالی به عنوان کارمزد بر میدارد، رانتِ تخصص وی است، و سرمایهگذاری بهتر آوردۀ طرف مقابل است. از جهت دیگر، متخصص مالی لازم نیست به جزئیات کشاورزی یا قوانین بوروکراتیک اشراف کامل داشته باشد و با هزینهکرد مبلغِ مشخصی میتواند از آوردههای متخصصهای نامبرده استفاده کند.
در هر یک از صنایع و مشاغل نامبرده، کشاورز/کارمند/سبدگردانِ مالی، دانش بیشتری نسبت به دیگران دارند و از این معالمه، تمام طرفین سود خواهند برد.
یک راه برای دوریجستن از عدم تقارن اطلاعاتی این است که کنشگر اقتصادی سعی کند در حرفههای وسیعی که توانایی بالقوه دارد، توانایی کسب کند. اما این راهبرد غیرممکن یا حداقل بسیار نابهینه است. این مسیر، هزینه فرصتهای سنگین و بعضا خروجیهای نامطلوبی دارد که باعث میشود سطح کلی رفاه کاهش یابد.
معایب
در شرایطی عدم تقارن اطلاعاتی میتواند آسیبزا باشد. برای مثال اگر تلاش شود به علت وجود عدم تقارن اطلاعاتی تقلب صورت پذیرد. مانند وضعیت کژگزینی در صنعت بیمه. در این شرایط شرکت بیمه نسبت به یک رخداد نامطلوبِ ممکن آینده که تاثیر مهمی در اعتبار و ریسک بیمهپرداز دارد، آگاهی نداشته باشد و قراردادی ببند که به ضررِ جدیِ شرکت بیمه منجر شود. برای مثال، اگر بیمهپرداز سیگاری باشد و از شرکت بیمه پنهان کند که سیگار مصرف کند، میتواند در شرایط بیمۀ پزشکی تاثیری جدی داشته باشد. شرکت بیمه، به علت هزینۀ بیشتری که بابت عدم تشخیص پرریسک بودن مشتریِ مورد اشاره متحمل شده است، سهم پرداختیِ تمام افراد را به تناسب بیشتر میکند و هزینۀ کژگزینیِ حاصل از عدم تقارن اطلاعاتی به تمام بیمهپردازان اثابت میکند.
این بحث در فریبهای موجود در بازارهای مالی هم صادق است. فعالان و دلالان بازار به سرمایهگذارها میگویند که تخصص دارند اما از داراییهایی سرمایهگذار سوءاستفاده میکنند.
این مطالب توسط تیم دانشجویی پادکست سکه تهیه شده است و خالی از اشکال نیست، میتوانید در صورت تمایل در بهبود آنها کمک کنید.