به قلم سید مسیح میرجعفری
میلتون فریدمن برای علاقهمندان به علم اقتصاد نام ناآشنایی نیست. در اپیزود ۱۱ و ۱۳ نیمسکه هم به این اقتصاددان شهیر پرداختیم. در این بلاگ از مجله سکه قصد داریم به یکی از مهمترین مقالات او که در آن نشان میدهد چگونه به علم اقتصاد میاندیشد بپردازیم.
فریدمن چه گفت؟
در مقاله «روششناسی اقتصاد اثباتی» میلتون فریدمن استدلال میکند اقتصاد اثباتی (Positive Economics)، که با گزارههای واقعی درباره آنچه هست، سر و کار دارد از اقتصاد هنجاری (Normative Economics)، که شامل قضاوتهای ارزشی درباره آنچه باید باشد، است؛ متفاوت هستند. فریدمن معتقد است که نظریههای اقتصادی باید بر اساس قدرت پیشبینی آنها ارزیابی شوند تا دقت توصیفی. او از رویکرد ابزارگرایانه (Instrumentalism) دفاع میکند، که به توانایی نظریههای اقتصادی برای پیشبینی دقیق و ایجاد بینشهای مفید در برابر مطابقت آنها با واقعیت، اولویت میدهد. به طور کلی، مقاله فریدمن بر اهمیت آزمون تجربی و کاربرد عملی در تحلیل اقتصادی، شکلدهی به روششناسی اقتصاد مدرن تأکید میکند.
پیشینه
«روششناسی اقتصاد اثباتی» نوشته میلتون فریدمن در طول دورهای از جوشش فکری در اقتصاد، به ویژه پس از جنگ جهانی دوم پدیدار شد. در اوایل تا اواسط قرن بیستم، اقتصاد در حال دگرگونی بود و مکاتب مختلف فکری برای تسلط در رقابت بودند.
فریدمن در زمانی مینوشت که تأثیر پوزیتیویسم (اثباتگرایی)، گرایشی فلسفی که بر تجربهگرایی و روش علمی تأکید داشت، در اقتصاد رو به رشد بود. پوزیتیویسم اقتصاددانان را تشویق کرد تا رویکرد علمیتری به رشته خود اتخاذ کنند و بر اهمیت حقایق قابل مشاهده و شواهد تجربی به جای نظریههای انتزاعی یا تعهدات ایدئولوژیک تأکید کنند.
علاوه بر این، کار فریدمن تحت تأثیر بحثهای جاری بین سنتز نئوکلاسیکِ در حال ظهور و سایر مکاتب فکری اقتصادی، مانند نهادگرایی قدیم و کینزییسم، قرار گرفت. این بحثها اغلب حول مسائل روششناسی، از جمله نقش نظریه، ماهیت قوانین اقتصادی، و رابطه بین تحلیل اثباتی (آنچه هست) و تحلیل هنجاری (آنچه باید باشد) در جریان بود.
با وجود این پسزمینه، فریدمن در مقاله «روششناسی اقتصاد اثباتی» به دنبال شفافسازی دامنه و روششناسی مناسب علم اقتصاد بود. مقاله او پاسخی بود به «فقدان وضوح و دقت در روششناسی اقتصادی». هدف کار فریدمن ایجاد پایهای علمیتر برای اقتصاد بود که مبتنی بر آزمون تجربی و قدرت پیشبینی بود تا نظریهپردازی انتزاعی یا قضاوتهای ارزشی. فریدمن با ترسیم مرزهای بین اقتصاد اثباتی و هنجاری و حمایت از رویکرد ابزارگرایانه به نظریه اقتصادی، به دنبال ایجاد مبنای دقیقتر و علمیتر برای تحلیل اقتصادی بود.
تاثیرات
«روششناسی اقتصاد اثباتی» نوشته میلتون فریدمن، بهویژه برخلاف دیدگاههای پل ساموئلسون، نقشی محوری در شکلدهی بحثهای روششناختی در اقتصاد ایفا کرد. فریدمن و ساموئلسون هر دو اقتصاددانان برجستهای بودند که سهم قابل توجهی در این زمینه داشتند، اما دیدگاههای متفاوتی در مورد روششناسی اقتصادی داشتند.
در مقابل نظرات فریدمن، پل ساموئلسون، یک شخصیت برجسته در سنتز نئوکلاسیک، دیدگاه فراگیرتری از روششناسی اقتصادی داشت. ساموئلسون معتقد بود که اقتصاد اثباتی و هنجاری در هم تنیده شدهاند و ترسیم مرز دقیق بین آنها همیشه ممکن یا مطلوب نیست. او استدلال میکرد که نظریههای اقتصادی باید بر اساس توانایی آنها در ایجاد بینشهای معنادار و هدایت تصمیمهای سیاستی، صرف نظر از اینکه ماهیت آنها کاملاً اثباتی یا هنجاری هستند، مورد قضاوت قرار گیرند.
تضاد بین فریدمن و ساموئلسون بر سر روششناسی اقتصادی منعکسکننده اختلافات عمیقتر در مورد نقش نظریه، تجربهگرایی و قضاوتهای ارزشی در اقتصاد بود. رویکرد ابزارگرایانه فریدمن آزمایش تجربی و قدرت پیشبینی را در اولویت قرار میدهد، در حالی که دیدگاه جامعتر ساموئلسون تأثیر متقابل بین نظریه، شواهد و ملاحظات هنجاری را در تحلیل اقتصادی تأیید میکند.
فریدمن و ساموئلسون علیرغم تفاوتهایشان، تأثیرات عمیقی بر حوزه اقتصاد گذاشتند و دیدگاههای آنها همچنان بر بحثهای روششناختی در این رشته تأثیر میگذارد. تأکید فریدمن بر جداسازی اقتصاد اثباتی و هنجاری و حمایت او از آزمایش تجربی تأثیری ماندگار بر روششناسی اقتصاد داشته است و به شکلگیری این رشته در زمینهای دقیقتر و علمیتر کمک کرده است.
مقاله فریدمن با تأکید بر اهمیت جداسازی تحلیل اثباتی از قضاوتهای هنجاری، بر نحوه مشارکت اقتصاددانان در بحثهای سیاسی تأثیر گذاشته است. اقتصاددانان مدرن تلاش میکنند تا تحلیلها و توصیههای مبتنی بر شواهد را ارائه دهند و از اصول مشخصشده در روششناسی فریدمن برای اطلاعرسانی تصمیمگیریهای سیاستی استفاده کنند. اقتصاددانان مدرن اذعان دارند که سؤالات پژوهشی مختلف ممکن است به رویکردهای روششناختی متفاوتی نیاز داشته باشند، و کار فریدمن به درک دقیقتری از چگونگی استفاده از روشهای مختلف در تحلیل اقتصادی کمک کرده است.
به طور کلی، «روششناسی اقتصاد اثباتی» اثری پاکنشدنی در اقتصاد مدرن بر جای گذاشته است و روشی را که محققان به توسعه نظریه، تحلیل تجربی و ارزیابی سیاست میپردازند شکل داد. تأثیر آن را میتوان در تأکید بر آزمون تجربی، جداسازی تحلیل اثباتی و هنجاری، و جهتگیری عملگرایانه تحقیقات اقتصادی معاصر مشاهده کرد.
در مطلب بعدی مجله سکه سعی داریم که به نظرات رابرت سولو، اقتصاددان برجسته، درباره میلتون فریدمن بپردازیم.
جستار وابسته: تخمین و کالیبراسیون در مدلسازی اقتصادی
این مطالب توسط تیم دانشجویی پادکست سکه تهیه شده است و خالی از اشکال نیست، میتوانید در صورت تمایل در بهبود آنها کمک کنید.