در آخرین روزهای زمستان سال ۱۳۹۹ شورای نگهبان بودجه سال ۱۴۰۰ را پس از اصلاحات مورد نظر، تصویب و به مجلس ابلاغ کرد. بودجه عمومی دولت در سال ۱۴۰۰ به ۱۲۷۸ هزار میلیارد تومان رسید که نسبت به بودجه ۱۳۹۹ حدود ۱۲ درصد رشد داشته است.
بودجه چیست و چه اجزایی دارد؟
اگر بخواهیم خیلی خلاصه بودجه را تعریف کنیم، بودجه نشان دهنده «همه» دخل و خرج دولت است. یعنی باید تمامی درآمدها و هزینههای دولت در سال جاری در بودجه نوشته شود. در واقع هر سال دولت از مجلس اجازه میگیرد که چه درآمدهایی داشته باشد و آن درآمدها را کجا خرج کند. اساساً یکی از کارهای مجلس تصویب بودجه و نظارت بر نحوه اجرای بودجه است.
بودجه به طور کلی دو بخش دارد: ۱. بودجه عمومی دولت ۲.بودجه شرکتهای دولتی. آن بودجهای که ما در پادکستها و الان در موردش حرف خواهیم زد، بودجه عمومی دولت است نه شرکتهای دولتی.
اما تفاوت این دو بودجه چیست؟
بودجه عمومی دولت شامل منابع درآمدی دولت (نفت، مالیات و …) و مصارف و هزینههای دولت (هزینههای جاری، بودجه عمرانی و …) است. رقم بودجه عمومی در سال ۱۴۰۰ حدود ۱۲۷۸ هزار میلیارد تومان است. اما بودجه شرکتهای دولتی با بودجه دستگاهها کاملاً متفاوت است. بودجه دستگاههای دولتی اعتباری است که از خزانه کشور دریافت وصرف امور جاری خود می کنند. اما بودجه شرکتها از جنس گردش مالی است. مبلغ این بودجه در سال ۱۴۰۰ حدود ۱۵۰۵ میلیارد تومان است. به طور مثال وقتی یک پالایشگاه در طول سال نفت میخرد و بنزین تولید می کند و میفروشد، ارزش آن نفت در بودجه شرکت منعکس میشود. در واقع این گونه نیست که شرکت ها ۱۵۰۵ میلیارد از خزانه بگیرند و خرج کنند.
یکی از مهمترین نگرانیهای کارشناسان اقتصادی و اقتصاددانان کسری بودجه وحشتناک سال جاری است. بنا بر گزارش مرکز پژوهشهای مجلس کسری بودجه سال ۱۴۰۰ چیزی حدود ۳۲۵ هزار میلیارد تومان است. البته برخی منابع این رقم را بالاتر اعلام کردهاند.
کسری بودجه چیست و چرا مهم است؟
کسری بودجه زمانی اتفاق میافتد که هزینههای دولت از درآمدهای آن بیشتر باشد.
کسری بودجه چه مخاطراتی میتواند برای اقتصاد داشته باشد؟ اگر دولت برای جبران هزینههای خودش از منابع نامناسبی تامین مالی کند، میتواند باعث رشد نقدینگی و تورم شود.
۱. استقراض از بانک مرکزی
دولت ممکن است به طور مستقیم از بانک مرکزی قرض بگیرد و به اصطلاح پول چاپ کند. این روش منجر به افزایش پایه پولی و نقدینگی میشود که عملاً تورم به بار میآورد.
۲. استفاده از منابع صندوق توسعه ملی
گاهی اوقات دولت برای جبران هزینههای خود به برداشت از صندوق توسعه ملی متوسل میشود. دو نکته در این رابطه مهم است: اول اینکه قرار بود ذخایر ارزی صندوق توسعه برای توسعه زیربناهای اقتصادی کشور استفاده شود نه خرج روزمره و جاری دولت. دوم اینکه در شرایط تحریمی احتمالاً ارزهای صندوق در حسابهای خارجی بلوکه شده است. لذا وقتی دولت آنها را به بانک مرکزی فروخته و ریال معادلش را میگیرد، بانک مرکزی نمی تواند آن ارزها را به مردم و واردکنندهها بفروشد. در چنین شرایطی بانک مرکزی نمیتواند معادل ریالی که به دولت داده، از اقتصاد ریال جمع کند در نتیجه عملاً قرض گرفتن از صندوق توسعه مشابه استقراض از بانک مرکزی عمل می کند و نقدینگی زیاد شده و اثر تورمی خواهد داشت.
۳. استقراض از بانکهای تجاری
گاهی دولت برای تامین مخارج خود از بانکهای تحت نفوذ خود میخواهد که مخارج دولت را بدهد. به طور مثال به بانک کشاورزی فشار میآورد که هزینه خرید تضمینی گندم را بدهد. نکته مهمی که در این نوع تامین مالی وجود دارد آن است که بانکها با کسری مواجه میشوند و در عمل برای پوشش هزینههای خود از بانک مرکزی استقراض میکنند. در واقع دولت به طور غیر مستقیم از بانک مرکزی قرض میگیرد.
حسن روحانی همواره تاکید داشته وبارها اعلام کرده که دولت او برای جبران کسری بودجه از بانک مرکزی استقراض نکرده و دست به جاب پول نزده است. اما همتی سخنان دیگری را مطرح کرد. عبدالناصر همتی، رئیس کل بانک مرکزی اعلام کرد که در سال ۹۸ و ۹۹ بخشهایی از بودجه دولت از طریق درآمدهای صندوق توسعه ملی تامین شد. همتی گفت به زبان سادهتر این اقدام به معنای چاپ پول است که نتیجهاش تورم خواهد بود، اما در بانک مرکزی باتوجه به کسری بودجه کاری غیر از این نمیتوانستیم انجام دهیم.
به عبارت بهتر دولت و مجلس با انگیزههای متفاوت بدون توجه به وجود منابع واقعی در اقتصاد، هزینههایی را در بودجه در نظر میگیرند. به طور مثال در این شرایط اقتصادی بسیاری از کارمندان خواستار افزایش حقوق خود هستند. درواقع اگر مشکل ایجاد تورم نبود، دلیلی نداشت که دست و دلبازانه حقوق کارکنان و یارانههای معیشتی را ۱۵ برابر نکنیم.
در ابتدا مردم احساس میکنند که برخی از سیاست های دولت (مانند افزایش حقوق همهی کارمندان دولت) به نفع آنان است اما ضرری که در آینده به آنها می رسد (تورم بالا) بیشتر از آن منافع است. در واقع تصمیماتی که کسری بودجه را زیاد میکنند کاملا می تواند به ضعیفتر شدن بخش فقیر جامعه و افزایش اختلاف طبقانی منجر شود.
در قسمت ۳۳ با دکتر سید علی مدنیزاده در مورد نقطه شروع اصلاحات اقتصادی گفتوگو کردیم. سوالاتی که در این قسمت بیان شد بیشتر حول مباحثی بود که حل کدام یک از بحران های اقتصادی را باید در الویت قرار داد. یکی از نکات مهمی که در این قسمت مطرح شد بررسی عوامل بیثباتی در اقتصاد ایران بود. عامل بی ثباتی در اقتصاد ایران کسری بودجه و موضوع تورم است.