در قسمت ۷۶ میزبان آرش رئیسینژاد بودیم و در باب اینکه هزینه حذف شدن ایران از روندهای توسعه منطقه و جهان چه قدر است؟ با ایشان صحبت کردیم. آرش رئیسینژاد در تلاش است تا به عنوان یک پروژه فکری بلند مدت تعریف دقیق و غیرایدئولوژیک از ایران ارائه دهد. او تعریف خود را بر سه اساس تاریخ، جغرافیا و فرهنگ ایران استوار میکند. بر همین بنیان او سه ویژگی بنیادین برای ایران بر میشمارد:
یک) جایگاه ویژه ژئواستراتژیک: ایران به لحاظ جغرافیایی در دهانۀ سه قاره آسیا، آفریقا و اروپا واقع شده است. به لحاظ تاریخی ایران نقطه اتصال شاهراههای اقتصادی مانند جاده ابریشم بوده است. همچنین در دوران مدرن ایران یکی از منابع غنی سوختهای هیدروکربنی در جهان است.
دو) ایران فاقد مرزهای طبیعی دفاعی است: اگر ایران را در مقام مقایسه با آمریکا یا بریتانیا قرار دهیم متوجه میشویم که این مورد به چه چیزی اشاره میکند. بریتانیا یک جزیره است و این دفاع از مرزهای آن را بسیار ساده میکند، از زمان شکلگیری پادشاهی بریتانیا تنها هیتلر و ناپلئون جرأت حمله به خاک بریتانیا را داشتهاند که هر دو با شکست مواجه شدند. آمریکا نیز از شرق و غرب به اقیانوس ساحل دارد و از شمال و جنوب با تهدیدات جدی مواجه نیست. این ویژگی در این دو کشور باعث میشود که به راحتی در دیگر جاهای جهان مداخله کنند و خودشان آسیبی نبینند. در مقابل کشوری مانند ایران درگیر ناامنی تاریخی است. اینطور به نظر میرسد که این ویژگی تنها یک تهدید است اما این ویژگی در طول تاریخ ایران باعث شده آستانه تحمل زیادی در برابر تهدیدات سرزمینی داشته باشد.
سه) نزدیکی به مراکز قدرت: ایران در منطقهای واقع شده که به روسیه و چین نزدیک است همچنین این منطقه برای قدرتهای دور دست حائز اهمیت زیادی است. این موضوع باعث میشود که قدرتهای جهانی و منطقهای همگی در سیاستهایشان برنامهای ویژه برای رویارویی با ایران داشته باشند. این مساله به لحاظ تاریخی باعث اثرگذاری بر روان جمعی ایرانیان شده است و بیگانهستیزی و نوعی توهم توطئه از اینجا نشئت میگیرد.
هر سه این ویژگیها به شکل توصیفی مطرح میشود، لزوماً مثبت یا منفی نیستند و در طول تاریخ فرصتها و تهدیدهایی را برای ایران فراهم آوردهاند. بر اساس این سه ویژگی ایران دچار وضعیتی خاص میشود که با عبارت تنهایی استراتژیک تاریخی توصیف میشود. این مفهوم را دکتر رئیسینژاد از محیالدین مصباحی وام گرفته است. محیالدین مصباحی تنهایی استراتژیک را چنین تعریف میکند:
«ایران، چه آگاهانه و خودخواسته و چه ناخواسته و از روی ناچاری، به گونه ای استراتژیک تنهاست و محروم از هر گونه اتحادهایی معنادار و متصل به قدرت های بزرگ.»[۱]
مفهوم تنهایی استراتژیک به معنای انزوای ایران نیست؛ برعکس ایران در میانهی بسیاری از تحولات جهان قرار دارد. این تبیین از وضعیت ایران توضیح میدهد که تلاش ایران برای اتحاد استراتژیک با چین و روسیه راه به جایی نخواهد برد و این دو کشور هیچگاه خود را در کنار ایران تعریف نخواهند کرد. این تنهایی استراتژیک مختص ایران پس از انقلاب نیست بلکه ایران حتی در زمان شاه نیز دچار این وضعیت بود و هنگام بحران اروند آمریکا که به ظاهر متحد شاه بود در عمل او را تنها گذاشت.
دکتر رئیسینژاد معتقد است که این تنهایی استراتژیک سه پیامد عمده برای ایران دارد:
یک) اتحاد دشمنان منطقهای علیه ایران: به شکلی شبه طبیعی همسایگان و رقبای منطقهای ایران که به طور کلی رابطۀ خوبی با یکدیگر ندارند در مورد مسائل ایران با هم توافق دارند و تمام تلاش خود را برای وارد کردن ضربات به ایران خواهند کرد.
دو) فرمانروایان ایرانی تمایل دارند دفاع از مرزهای ایران جایی بیرون از مرزها دنبال کنند: سادهانگارانه است که این رفتار را صرفاً یک جاهطلبی بدانیم. ایران نیازمند است تا از این شیوه جهت تامین امنیت خود استفاده کند. دستاوردهای امنیتی پایدار نیستند و با نگاه اقتصادی درست میتوان کشورهای همسایه را به ایران وابسته کرد تا بعد از آنها جهت تامین امنیت ایران استفاده کنیم. به بیان دکتر رئیسینژاد دستاوردهای استراتژیک باید دو ویژگی داشته باشند: ضامن امنیت ملی در بلند مدت و قابل ترجمه به سفره مردم (نتایج اقتصادی) باشند. ایران در سالهای اخیر در تبدیل حوزه نفوذ به حوزه منافع با شکست مواجه شده است.
سه) عمق استراتژیک ایران درون مرزهاست: این مورد به رابطۀ حکومت و مردم اشاره دارد. حکومت ایران نیازمند داشتن وحدت در دورن خود و پذیرفتن کثرت در مردم است. با نگاهی گذرا به تاریخ معاصر ایران میتوانیم بفهمیم که روشهای یکسانساز در ایران با شکست مواجه میشوند. دکتر رئیسینژاد با اشاره به این موضوع که ایران به لحاظ تاریخی یک تمدن-ملت است نه یک دولت-ملت متعقد است این تکثر در عقاید، فرهنگ و زبان بخشی از هویت ایران است. او با اشاره به رکن فرهنگ توضیح میدهد که هویت ایرانی بر دو ستون استوار است: نوروز و عاشورا. بر اساس این دو رکن دو هلال نوروز و عاشورا (شیعی) قابل تعریف است. هلال نوروز، یعنی کشورهایی که نوروز را جشن میگیرند شامل افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قزاقستان، قرقیزستان و ازبکستان است. و هلال عاشورا شامل کشورهایی چون بحرین، عراق و لبنان است.
مفهوم تنهایی استراتژیک راهی برای فهم وضعیت ایران در جهان و فهم باید و نبایدهای رفتار دیپلماتیک در ایران است. این مفهوم فهمی علمی و به دور از ایدئولوژی ارائه میدهد که شناخت آن برای بهبود حکمرانی در ایران را ضروری میکند.
نویسنده: سید مسیح میرجعفری
[۱] Mesbahi, Mohiaddin, Free and Confined: Iran and the International System. (Spring 2011). Iranian Review of Foreign Affairs