نوشته لودویگ فون میزس
ترجمه مهدی تدینی
صفحه دوم و مقدمه
در کنار مقاله کلاسیک و مهمِ «بوروکراسی» از ماکس وبر که در سال ۱۹۲۲ در کتابِ «اقتصاد و جامعه» منتشر شده است، این اثر از میزس(۱۹۴۴) را شاید بتوان به عنوان یکی از متقدمترین متونی نام برد که سعی میکند از دیدگاه اقتصاد لیبرال به بررسی ساختارهای بوروکراتیک بپردازد.
لودویگ فون میزس از اقتصاددانان مشهور مکتب اتریشی است. دغدغۀ اصلی اهلِ مکتب اتریش، مسئلهای بنام آزادی است که حتی در این اثر از میزس که به صورت مشخص به برداشتِ او از بوروکراسی ربط دارد، وجودِ این بنمایۀ اساسی مشهود است.
فصلصفر: درآمد
در فصل ابتداییِ کتاب، میزس شرح میدهد که چرا باید نگران بوروکراسی و تاثیر سیاسی-اقتصادی آن بود. پس از New Deal و سیاستهای توسعهای دولت روزولت(بین دو جنگ)، فعالیتهای بخش دولتی و بوروکراتیک در اقتصاد آمریکا افزایش یافت و این روند، به یکی از دغدغههای میزس در این کتاب تبدیل شده است؛ چه میشود که بوروکراسی توسعه پیدا میکند و عواقب سیاستهای مرکزگرا و بوروکراتیک چیست.
در این فصل برخی استدلالهای میزس بسیار شبیه استدلالهای هایک در کتاب راه بردگی است:
«به منظور این سیاست “مترقی” ادارات جدید و کارگزاریهای دولتی مانند قارچ از زمین میرویند. بوروکراتها تکثیر میشوند و سختکوشانه دز تلاشند گامبهگام آزادی عمل تکتک شهروندان را محدود کنند.» ص ۳۹
فصل ۱: مدیریت سودمدار
میزس در این فصل با اشاره یه ماهیت فعالیت شرکتهای خصوصی، شرح میدهد که ماهیت یک شرکتِ خصوصی واقعی که با استفاده از بهینهیابی سعی میکند سودِ خود را بیشینه سازد، تفاوتهایی اساسی با ساختارهای بوروکراتیک دارد.
میزس در این فصل به اشاره به این نکته که اگر بوروکراسیِ دولتی بیش از حد در اقتصاد مداخله کند و پا به ورطۀ مداخلهگریِ سوسیالیستی بگذارد، با اختلال در سامان و نظام قیمتها کاری میکند که محاسباتِ اقتصادیِ بنگاهها و کل اقتصاد با مشکل مواجه شود و ساختار اقتصادی به صورت بهینه عمل نکند.
عدم محاسبهپذیری در اقتصاد سوسیالیستی از مهمترین ایدههای میزس است که در این کتاب نیز بدان پرداخته شده است.
فصل ۲: مدیریت بوروکراتیک
میزس در این فصل در چند مرحله سعی میکند توضیح دهد که یک ساختار بوروکراتیک در بده-بستانهای موجود در جامعه چه جایگاهی دارد.
برای مثال رابطه بوروکراسی در کشورهای دموکراتیک، با ساختارهای انتخاباتی و سیاسی آن مورد بررسی است. از اهمیت این موضوع همین بس که بالغ بر ۵۰۰ هزار موقعیت رسمی و سیاسی در آمریکا توسط انتخابات، چه در سطح ملی و چه در سطح ایالتی، تعیین میشود (Sandy Maisel, 2007). در دیگر کشورهای دموکراتیک و ساختارهای انتخابی نیز با نوسانی، همین وضعیت برقرار است.
این نشان از این دارد که حتی در امروزه نیز، بررسی رابطه بوروکراسی با دموکراسی که میزس در این فصل بدان پرداخته است، از اهمیت برخوردار است.
فصل۳: مدیریت بورکراتیک شرکتها در مالکیت عمومی
میزس باری دیگر در شروع این فصل با ارجاع به عدم امکان محاسبه اقتصادی در اقتصادهای سوسیالیستی، بر انگارۀ «مدیریت بوروکراتیک شرکتها» نقد وارد میکند و آن را نفی میکند. میزس با اشاره به مفاهیمِ مهمِ اقتصادی مانند هزینه فرصت، نظام انگیزهها و بازی ذینفعان، نشان میدهد که مدیریت شرکتیِ بهینه ذیل یک حکمرانیِ سوسیالیستی به خوابی شیرین میماند.
شاید امروزه دیگر دوگانه سوسیالیستی/کاپیتالیستی در ادبیات اقتصاد و سیاستگذاری جایی نداشته باشد، اما مفاهیم اساسی و هشدارهای اساسی میزس در مورد نحوه حکمرانی شرکتی و رابطه آن با بوروکراسی همچنان اهمیت دارد.
فصل ۵: معانی سیاسی و اجتماعی بوروکراتیکسازی
در ابتدای فصل، میزس با اشاره به «انحصار خشونت در دولت» و «قانونمداری» سعی میکند ریشههای فکری پشت بوروکراتیسم و دولتگرایی افراطی را شرح دهد. در مرحله بعد ضمن بررسی رفتارهای بوروکراتها سعی بر این است که نشان داده شود که شاید ساختارهای بوروکراتیک کاری کنند که بوروکراتها متوجه ایرادها و نقایص فعالیتهای خود نشوند و به نوعی به «خودپسندیِ بوروکراتیک» برسند.
در ادامه اگر تعداد زیادی از مردم یک جامعه وابسته به دولت باشند و به عنوان شهروند بتوانند در انتخابات شرکت کنند، مسئله انتخابات و «شهروند-بوروکرات» اهمیت پیدا میکند. این اتفاق شاید در سطح ملی تاثیر شگرفی نداشته باشد، اما در انتخاب محلی-ایالتی که تعداد آرا و نرخ مشارکت پایینتر است از اهمیت بیشتری برخوردار است. در این جا یکی از مهمترین نقدها به اقتصاددانان اتریشی به خصوص نسل متقدم آنها موضوعیت پیدا میکند: عدم استفاده از مطالعات تجربی و آماری و توسل صرف به استدلال منطقی. در این مثال خاص، بسیار راحت است که یک مطالعه تجربی بسنجد که این مسئله انتخابات و شهروند-بوروکرات آیا تجربه تاریخی مشخص دارد و چه تاثیری در انتخاباتها داشته است.
مرحله بعد «بوروکراتیکزدگی ذهنی» است. میزس نشان میدهد که احتمال دارد اگر نسلی از مردم ذیل یک بوروکراسی همهجانبه تربیت شوند، دچار این برداشت شوند که بوروکراسی دولتی حلال تمام مشکلات است.
فصل ۶: پیامدهای روانشناختی بوروکراتیکسازی
در این فصل میزس با اشاره به اینکه بسط ساختارهای بوروکراتیک و قبضه کردن فکر و ایدۀ رشد در ساختارهای دولتی، کاری میکند که مردم یک جامعه راه رشد و توسعه خود را در دستان یک «دیکتاتور منور» و اقتدارگرای توسعهگرا بدانند.
در نهایت میزس در این کتاب ضمن ارائه تصویری از بوروکراسی سعی میکند نشان دهد که ساختارهای بوروکراتیک میل به گسترش خود دارند و ناظر به ضعفهای ذاتیِ خود، میتوانند تیشه به ریشه آزادی و رشد اقتصادی بزنند.
باید این مورد را گوشه ذهن داشته باشیم که میزس این متن را حین جنگجهانی دوم نگاشته است که دولتها در بسیاری از صنایع دخالت میکردند و تجربه دولتگراییِ هیتلر در آلمان، استالین در شوروی، سیاستهای نیودیل در آمریکا و دیگر تجربهها، زنگِ خطر را برای این متفکر آزادیخواه به صدا در آورده بودند.
این مطالب توسط تیم دانشجویی پادکست سکه تهیه شده است و خالی از اشکال نیست، میتوانید در صورت تمایل در بهبود آنها کمک کنید.