گزارشی از روز دوم مدرسه زمستانه فقر و نابرابری
به قلم: سید امیرحسین هاشمی
در روز دوم از مدرسه زمستانه فقر و نابرابری که توسط اندیشکده سیاستگذاری تهران و در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران برگزار میشود، دکتر زهرا کاویانی در سه جلسه ارائههایی داشت که شرح آن را در ادامه خواهید خواند.
مباحث دکتر کاویانی را میتوان به یک کلاژ تشبیه کرد که هر جلسه از ۳جلسه مورد بحث، تکهای از این کلاژ را در جای خود قرار میداد. تصویر نهاییای که از این کلاژ عاید میشود، فهمِ فروض و روش محاسبۀ شاخصهای مربوط به فقر و فقرچندبعدی، شرایط ایران در شاخصهای فقر و بهرهمندیهای سیاستی از این مطالعات است.
فقر را میتوان درآمدی یا چندبعدی تعریف کرد. در فقر درآمدی فرض میشود که مهمترین عاملِ فقر که دیگر عاملها تحقیقاً از آن حاصل میشوند، ناکافی و نابسنده بودن درآمد افراد است. در فقر چند بعدی سعی میشود به فقر درآمدی به عنوان یکی از انواع فقر توجه شود و بسیاری عامل و شاخص دیگر برای بررسی فقر معرفی شود.
فقر درآمدی خود به: ۱) فقر مطلق ۲) فقر نسبی ۳) فقر ذهنی تقسیم میشود. در فقر مطلق یک آستانه حداقل درآمدی که مستقل از نحوه توزیع درآمد در کشور است، تعیین میشود[۱] (مانند حداقل هزینه نیازهای اساسی) اما در فقر نسبی، فقر را به نحوی تعریف میکنیم تا تحت تاثیر توزیع درآمد در کشور باشد (برای مثال فقرا کسانی اند که در فاصله دوانحراف معیار کمتر از میانگین جامعه قرار دارند). برای تورم شاخصهایی مانند تورم ادراکی نیز مورد توجه بوده است[۲]. در ادبیات فقرپژوهی، یکی از مقالات بسیار تاثیرگذار در بررسی فقر ذهنی، راوالیون ۲۰۱۴ (Poor, or Just Feeling Poor? On Using Subjective Data in Measuring Poverty) است. راوالیون در پژوهشهای خود با استفاده از پرسشنامه حداقل در آمد (MIQ) سعی میکند یک خط فقر ذهنی که تابعی از درآمد افراد و سایر عوامل است را برآورد کند. روش لیدن نیز در ادبیات به چشم میخورد که این روش بر پایه پرسشنامه ارزیابی درآمد (IEQ) است که بر اساس آن تلاش میشود تابع رفاه (امر ذهنی) بر اساس درآمد تشکیل شود.
در ادامه سه معیار معروف برای خط فقر معرفی میشود. اول شاخص، شاخص معروفِ بانک جهانی، خط فقر بینالمللی (International Poverty Line (IPL))، است که بانک جهانی گزارشهای خود را براساس آن منتشر میکند. روش محاسبه دوم هزینه نیازهای اساسی Cost of Basic needs (CBN) است. شاخص بعدی شاخص دریافت انرژی غذایی Food Energy Intake FEI است.
بر اساس آخرین محاسبات و تعدیلات بانک جهانی در شاخص خط فقر خود، در رده کشورهای با درآمد بالاتر از متوسط (که ایران در گزارشهای بانک جهانی در این گروه قرار دارد)، خط فقر روزانه ۶.۸۵ دلار به ازای هر فرد بر اساس برابری قدرت خرید (PPP) تعیین شده است. (نک جدول زیر)
در ایران خط فقر غذایی، بر اساس معیارهای جهانی و معیار انستیتو تغذیه، خط فقر مناسب غذایی را، به صورت میانگین، ۲۱۰۰ کلیوکالری در روز به ازای هر فرد میتوان تعیین کرد. در بحث از تعیین سبد غذایی باید توجه داشت که هرم جمعیتی و تغییر ذائقه مردم باید در شاخصسازی مورد توجه باشد. بر اساس ضریب معکوس انگل میتوان بر اساس سبد غذایی، به تقریبی از خط فقر در جامعه رسید. خوشهبندی مناطق نیز از نکتههایی بود که دکتر کاویانی در ضرورت آن تاکید داشت. بر این اساس به صورت دقیقتری میتوان در مورد پراکنش فقر در ایران بررسی انجام داد (البته شایان به تذکر است بعضا عمق و میزان دادهها در سطح خرد، مانند روستا و حتی شهرهای کوچک، بسیار کم است و نتایج حاصله از نقشههای پراکنش در ایران، بعضا نادقیق خواهند بود).
از اهمیتهای تعیین مهم و دقیق خط فقر این است که سیاستگذار دیگر به صورت کور سیاستگذاری نمیکند. اگر نتوانیم به صورت مشخص تعیین کنیم مختصات فقر در کشور به چه نحوی توزیع شده است، حداقل مقدمات لازم برای یک سیاستگذاری را نیز در دست نداریم. در کنار آن از آنجایی که در چانهزنیهای تعیین حداقل دستمزد، محاسبات مربوط به خط فقر از اصلیترین مباحث مورد بحث است، تعیین دقیق آن از اهمیت بیشتری برخوردار است.
با توجه به تمام نکات فوق، در چند شاخص اساسیِ فقر (از جمله نسبت خانوار زیر خط فقر، شدت فقر و پویاییِ جامعه زیر خط فقر) از سال ۹۷ به بعد وضعیت ایران به صورت مستمر بدتر شده است که این شرایط آیینه تمامنمای شرایط بد اقتصاد کلان ایران است.
توجه به این نکته که بتوانیم ریشههای این افت محسوس در شاخصهای فقر را بدانیم در سیاستگذاری بسیار مهم است. توجه به اینکه این تعمیق و شدت یافت فقر در ایران به علت متغیرهای کلان اقتصادی است به ما نشان میدهد که برای حل این معضل تعمیقیافته، بایستی به متغیرهای اقتصاد کلانی اساسی توجه بسیازی داشته باشیم. البته این استرسگذاری بر متغیرهای اساسی اقتصاد کلان (اعم از رشد اقتصادی، بیکاری، نرخ مشارکت و تورم و…) نافی سیاستهای اجتماعی دولت نیست.
دکتر کاویانی، در ارائه دوم به اهمیت محاسبه خط فقر بر اساس شاخصهای غیرپولی تاکید داشت. ایشان اشاره کردند که چه بسا افرادی باشند که از لحاظ درآمدی و معیارهای پولی فقیر محسوب نشوند، اما از لحاظ دیگر معیارها، مانند فقر آموزشی، انرژی و… فقیر محسوب شوند. بدین جهت میتوان نشان داد محاسبه خط فقر چندبعدی ضرورت دارد. البته معیار خط فقر درآمدی گویای حد زیادی از مختصات فقر میباشد، اما شاخصسازی فقر بر اساس معیارهای چند بعدی، تصویری دقیقتر از فقر به ما خواهد داد. برای آشنایی بیشتر با جزئیات فقرچندبعدی اپیزود ۷۰ از پادکست سکه را بشنوید.
در آخرین ارائه، دکتر زهرا کاویانی به شرح کلیاتی از سیاستهای حمایتی ناظر به کاهش فقر پرداخت. همانطور که در بالا اشاره شد، سیاستهای ناظر به «فقر ناشی از شرایط اقتصاد کلان» و «فقر ناشی از شرایط خانوار» تمایز قائل شد.
در نقشه جدید فقر ایران که ریشه بسیاری از تغییرات آن را میتوان در فضای نامناسب اقتصادی ایران در دهه ۹۰، به ویژه از سال ۱۳۹۷ به بعد دید[۳]، توجه به فقر ناشی از شرایط اقتصاد کلان از اهمیت زیادی برخوردار است. یعنی برای تغییر معنادار و کاهش نرخ فقر، باید توجه داشت که سیاستهای جزئی و توزیعی، نمیتواند به روند جدید فقر در ایران پاسخ کافی و لازم را بدهد. البته همانطور که اشاره شده است، برخی دیگر از انواع فقر ناشی از شرایط خانوارها میباشد که این مورد، ضرورت سیاستهای حمایتی دولت را نشان میدهد.
در بحث از فقر ناشی از شرایط خانوار که سیاستهای حمایتی دولتی اهمیت پیدا میکند، نظام حمایت اجتماعی چند لایه[۴] وارد بحث میشوند. بانک جهانی، اتحادیه اروپا و ILO هر کدام تصویری از یک نظام حمایتی را تصویر کردهاند.
. در معیارهای مورد بحث توسط ILO از کف حمایت اجتماعی صحبت میشود که با تور حمایت اجتماعی که در گذشته در ادبیات حمایتهای اجتماعی موجود است بوده است تفاوتهایی دارد. در بحث از کف حمایت اجتماعی نگاهی بلند مدت و توسعه محور به این حمایتها داریم، اما در بحث از تور اجتماعی، نیت سیاستگذار کنترل شرایط سخت اجتماعی در کوتاه مدت بوده است. نکته تفاوت مهم دیگر آن است که در این رویکرد جدید، بر گستردگی و هماهنگی سیاستها تاکید میشود و سعی میشود از پراکندگیهای موجود تا حد ممکن کاسته شود.
برای تدوین سیاستهای حمایتی بر اساس کف حمایت اجتماعی، به نظریه «چرخههای زندگی» توجه خواهیم کرد. بر اساس این نظریه در هر مرتبه از چرخه زندگی، افراد نیازهایی دارد که برای اینکه در مرتبه بالاتر این چرخه، دچار فقر نشوند بایستی در مرحله پیشین دچار فقر و کمبود نباشند. برای نمونه برای اینکه در جوانی/بزرگسالی افراد بتوانند به صورت موثر و فعال در بازار کار فعال باشند لازم است در دوره مهارتافزایی و تحصیل دچار فقر و عدم دسترسی به تحصیل نباشند. بر اساس دادهها ایران در شرایط حال حاضر با پدیدۀ «شاغلان فقیر» مواجه است که مشخصاً سیاستگذار باید توجه کند که برای کاهش فقر و افزایش بهرهوری نیروی کار، در دوره پیشین باید تمهیداتی اندیشید.
در نهایت رصدپذیر کردن و تلاش در شاخصسازیهای دقیق از فقر باعث میشود سیاستگذار در تاریکی، کورمال کورمال قدم بر ندارد و با محاسبه مستمر و پایدار شاخصهای فقر کمک به رصدپذیری فقرا میکند. این امر موجب تدوین سیاستهای کاراتر و متناسب با شرایط فقرا میشود. در ضمن با بررسی این دادهها میتوان به داوری میان سیاستها پرداخت و اثرگذاری هرکدام را سنجش کرد.
این مطالب توسط تیم دانشجویی پادکست سکه تهیه شده است و خالی از اشکال نیست، میتوانید در صورت تمایل در بهبود آنها کمک کنید.
[۱] برای مثال در برخی کشورهای توسعه یافته که فقر مطلق در آنها بسیار کاهش یافته است، دولتها برای انتخاب/یافتن افراد کمدرآمدتر و افزایش سطح رفاه آنها، بجای استفاده از خط فقر مطلق، خط فقر نسبی را شاقول تصمیمگیری قرار میدهد.
[۲] برای نمونه شاید ادراک تورمی دهکهای درآمدی/قشرهای مختلف، بسیار متفاوت باشد. علت این تفاوت در ادراک را در سبد مصرفی هرکدام میتوان یافت. برای نمونه اگر در بازه زمانی مورد بحث، تورم خوراکی به صورت معناداری از میزان تورم عمومی بیشتر باشد، طبقات درآمدی پایینتر که خوراکی سهم بیشتری از سبد مصرفیِ آنها را تشکیل میدهد، تورم را بیش از دیگر گروههای درآمدی درک خواهند کرد.
[۳] در دوره مورد بررسی و دادهها یک رابطه منفی میان رشد اقتصادی و نرخ فقر قابل مشاهده است. در دوره مورد بررسی علاوه بر نرخ فقر، شکاف(عمق) فقر و مانایی فقرا/عدم تحرک آنها نیز افزایش داشته است.
[۴] Multi Pillar